بنا بر آمار رسمی تنها 16 درصد از زنان شاغل هستند اما درصد نامشخصی از آنها شغل غیررسمی دارند که در محاسبات آماری سرشماری نشده است. تعداد زنان شاغل هرچقدر هم باشد بخش زیادی از آنها هر روز با سایه ناامنی در محیط کار حاضر میشوند. جنس ناامنی که آنها تجربه میکنند نه ترس از تعدیل کار و عدم پرداخت به موقع حقوق بلکه خشونتی است که صرفا به خاطر جنسیتشان تحمل میکنند. آزار در محیط کار که زیرمجموعه آزار در فضای عمومی هم محسوب میشود امنیت شغلی، روانی و درآمدی زنان را به خطر میاندازد. سال 1389 پایاننامهای با این محوریت در دانشگاه تهران دفاع شد تا به بررسی اشکال آزار در محیط کار علیه زنان بپردازد.
این پژوهش، به مطالعه نحوه مقابله زنان با آزار جنسی و شیوههای توانمندسازی آنان میپردازد. مهسا لاریجانی (پژوهشگر) با مصاحبه با 82 زن شاغل در شهر تهران به برخی از ابهامهای این حوزه پاسخ داده است. در این پژوهش مشخص شده که آزار در بخش خصوصی بیشتر از مشاغل دولتی است. درواقع نبود نهاد نظارتی، ساعات کار طولانی، تعداد محدود کارمندان فرصت جرم بیشتری را برای آزاردهندهها فراهم میکند. به همین دلیل پژوهشگر به این نتیجه رسیده که رفتارهای کجروانه یکی از تبعات ساختار فعالیت در بخش خصوصی است. یکی از شرایطی که در بخش خصوصی منجر به آزار آنها میشود قراردادهای کاری دو یا سهماهه است که کارکنان، به خصوص کارکنان زن را در موضع استیصال قرار میدهد و آنها را مقابل خواستههای ناروای روسا آسیبپذیر میکند. این پژوهش با بررسی تجربه زنان آزاردیده به این نتیجه رسیده که تعداد کارمندان کمتر منجر به شکلگیری مکانهای خلوت در محیط کار میشود برای همین هم احتمال وقوع آزار جنسی افزایش مییابد.
لاریجانی در پایاننامه خود از مصاحبهشوندگان پرسیده که چه ویژگیهایی در زنان منجر میشود که آزار جنسی آنها تسهیل یابد؟ در پاسخها به این نتیجه رسیده که جوان بودن، فعالیت در مشاغل سطح پایین، مجرد یا مطلقه بودن و تحصیلات کم آنها را بیشتر در معرض سوءاستفاده قرار میدهد. در پاسخ به سؤال بالا اگرچه برخی از زنان علت آزار دیدن خود را به پوشش و حجابشان ارتباط دادهاند اما گروهی دیگر در خود ویژگی منحصربهفردی میدیدند که به گفته خودشان آن ویژگی آزارگران را وسوسه کرده است. برای مثال یکی از مصاحبهشوندهها میگوید که مردان تا میشنیدند او زبان ایتالیایی بلد است میخواستند به آنها زبان یاد بدهم؛ بنابراین محقق به این نتیجه رسیده است که رعایت هنجارهای اجتماعی لزوماً به امنیت زنان منجر نمیشود.
همچنین نوع شغل زنان و ارتباط زیاد آنها با مشتریان زمینه وقوع آزار را افزایش میدهد. برای مثال پاسخگویانی که در مشاغلی مانند پذیرش، مهمانداری، بازاریابی فعالیت دارند اعتقاد داشتند که به دلیل ارتباط مدام و لزوم جلبتوجه مشتری از آنها آزاردیدهاند. یکی از ویژگیهای مشترک آزار جنسی زنان مصاحبهشونده این است که آزاردهندهها عموماً متأهل، دارای پایگاه اجتماعی و اقتصادی بالا و کارمند یقهسفید بودهاند. گاهی آزارگر پیشاپیش با حقوق بیشتر و کار کمتر تلاش میکنند که رابطهای را آغاز کنند و سعی در تطمیع زنان دارند. برخی دیگر در ظاهر پایبندی خود را به اصول اخلاقی و اعتقادی نشان میدهند، اما برخی با نمایش رفتار موجه باعث میشوند که هیچکس باور نکند که زنان مورد آزار جنسی آنها قرار گرفته است. برای مثال هدیه، 37 ساله، کارمند بخش خصوصی میگوید: از کلمات ثقیل عربی استفاده میکرد، از ظاهرش معلوم بود که میخواهد مذهبی بودن خود را نشان دهد، وقتی کسی میآمد رفتار سربهزیری از خود بروز میداد و با من مثل منشی برخورد میکرد، اما وقتی تنها بودیم به آزار خود ادامه میداد. گروهی دیگر از مردان متأهل هم با پیشنهاد صیغه یا ازدواج آزار میرساندند. نکته مهم این گزاره این است که از نظر زنان مصاحبهشونده این پیشنهاد یک آزار محسوب میشود.
زنان در مقابل آزار چه میکنند؟
زنان در مقابل آزار جنسی در محل کار کمتر به دادگاه شکایت میبرند. آنها معمولاً به دستگاههای کیفری اعتمادی ندارند و آن را نمادی مردسالارانه میدانند برای همین با استراتژی فردی برخورد و در مقابل آن سکوت و خود را سرزنش میکنند. از سوی دیگر هم فقدان شاهد و مدارک از آزار جنسی اثبات آن را در محاکم قضایی دشوار میکند. برای مطالعه این پژوهش و استفاده از راهکارهای ارائهشده توسط محقق باید آن را از اینجا دانلود کنید.
منبع: صادقی فسایی، سهیلا و رجب لاریجانی، مهسا، «مطالعه جامعهشناختی آزار جنسی زنان در محیط کار»، دانشگاه تهران (1389)